بهترین روش دریافت بریف و ارائه طرح؛ از نگاه محمد رضا اسلام پرست؛ طراح بسته بندی
آقای محمدرضا اسلام پرست، متولد ١٣۵۵ و دارای مدارک دیپلم گرافیک و کارشناسی و ارشد نقاشی هستند. فعالیت در حوزه طراحی بسته بندی را از سال ۱۳۸۰ آغاز کردهاند. و ضمن عضویت انجمن طراحان گرافیک ایران، در نمایشگاه های متعدد داخلی و خارجی در زمینه طراحی گرافیک و طراحی بسته بندی حضور پیدا کرده و برنده جوایز ملی و بین المللی شدهاند.
ایشان هم اکنون علاوه بر فعالیت به عنوان طراح بسته بندی، به تدریس در حوزه طراحی گرافیک و طراحی بسته بندی نیز مشغول هستند.
محمدرضا جان اگر موافق هستید درباره دو مرحله از طراحی بسته بندی صحبت کنیم که یک سوی هر دو آنها کارفرما قرار دارد. منظورم دریافت بریف طراحی و ارائه طرح است. بریف را کارفرما به طراح میدهد و طرح نهایی را طراح برای کارفرما پرزنت میکند. من توضیح کوتاهی میدهم و بعد مشتاق شنیدن نظرات شما خواهم بود.
تا کنون از طراحان زیادی شنیدهام که نمیتوانند اطلاعات درستی که برای طراحی یک بسته بندی نیاز دارند را از کارفرما دریافت کنند. یعنی کارفرما در اغلب موارد خودش هم درست نمیداند چه میخواهد. یا به طور مشخص استراتژی طراحی بسته بندی ندارد. برای مثال به این توجه نکرده است که مخاطب محصول چه انتظاراتی از بسته بندی دارد و بسته بندی علاوه بر زیبایی بصری چه ارزشهای پیشنهادی دیگری میتواند برای مخاطب هدف داشته باشد. حتی طراحانی را میشناسم که مجبور شدهاند لوگو مشتری را بازطراحی کنند. زیرا لوگو فرم مناسب یا خوانایی لازم را برای قرار گرفتن روی بسته بندی نداشته است. البته این مسائل کمتر شامل برندهای بزرگ میشود.
به نظر من این خیلی به تجربه طراح برمیگردد که چطور بتواند کارفرما را هدایت کند. برای طراحی مخاطب شناسی کند. و کارفرما را مجاب کند به جای سلیقه شخصی سلیقه مخاطب هدف بسته بندی را مورد توجه قرار دهد. زیرا ممکن از خودش جزء گروه مخاطبین بسته بندی مورد نظر نباشد.
دوست دارم شما به عنوان یک طراح حرفهای بسته بندی برای ما بگویید چگونه از کارفرما بریف میگیرید؟
به عقیده من طراح بسان یک وکیل عمل میکند. یک وکیل وقتی مشکل حقوقی برای موکلش پیش میآید باید بتواند از میان راه حلهای آن مشکل، سریعترین، بهترین و کمهزینهترین راه را بیاید تا بتواند مشکل موکل خود را حل کند.
بسیاری از سفارش دهندگان طراحی بسته بندی نه دانش درستی درباره دیزاین دارند و نه شناخت کافی از مخاطب هدف دارند. در چنین شرایطی داشتهها و اطلاعات کارفرما میتواند ۲۰ تا ۳۰ درصد ماجرای طراحی را پیش ببرد و ۷۰ تا ۸۰ درصد بقیه بستگی به تجربه و دانش طراح دارد. اغلب پروژههای موفق من پروژههایی بوده اند که کارفرمای آنها دارای دانش کافی بوده. و یا آگاهانه با دیدن نمونه کارهای من و شناخت از سبک و سیاق طراحی من به سراغم آمده است.
طراحانی هستند که سؤالات مشخصی را با عنوان فرم بریف آماده کردهاند و فرم را در اختیار سفارش دهنده میگذارند تا پاسخ دهد. به عقیده من این کافی نیست. از همین رو مسیر متفاوتی را طی میکنم.
پس از انجام صحبتهای اولیه با کارفرما و عقد قرارداد و دریافت پیش پرداخت. ابتدا مطالعهای درباره محصول کارفرما و سفارش بسته بندی او میکنم. سپس به گفتگو با کارفرما پیرامون محصول و بسته بندی میپردازم. این گفتگو ممکن از یک تا سه جلسه به طول بیانجامد. یا حتی در مواردی به صورت تلفنی برگزار شود. گاهی در همین گفتگوها متوجه میشوم مشتری دارد مسیر را اشتباه میرود. اینجا در نقش مشاور ظاهر میشوم و او را به سمت استراتژی درست هدایت میکنم. در نهایت این جلسات گفتگو هر دو ما را به توافق بر سر یک مسیر درست برای طراحی بسته بندی هدایت میکند.
البته نباید از این بگذرم که ذهنیت مشتری و میزان زیبایی شناسی او بر ایده پردازی، طراحی و انتخاب تکنیک اجرای من به عنوان طراح مؤثر است. مثل این است که یک طراح لباس بخواهد برای مشتری خود لباسی را طراحی کند. درست است که امکان دارد سلیقه مشتری با سلیقه مدعوین مراسم متفاوت باشد. اما طراح لباس باید لباس را به گونهای طراحی کند که مشتری هم از پوشیدن آن احساس رضایت کند.
بنابراین همیشه تلاش میکنم که ذهن مشتری را کشف کنم و این در گفتمان اتفاق میافتد. گاهی هم از او میخواهم در بسته بندی های داخلی یا خارجی، آنچه را که مورد پسندش بوده برایم بفرستد. از یک نکته غافل نشویم. سه چیز در موفقیت طراح در گرفتن بریف از مشتری نقش مهمی دارد:
یکی تجربه و سابقه و نمونه کار طراح است. هر چه این تجربه و نمونه کار بیشتر و ارزندهتر باشد مشتری حرفشنوی بیشتری از طراح خواهد داشت. دوم قدرت طراح در بیان مطالب و ایجاد ارتباط با مشتری است.
نکته دیگری که مهم است جلب اعتماد مشتری است. من همواره وقت میگذارم و خیلی ساده کوتاه درباره مبانی طراحی بسته بندی و نکاتی که در شناخت مخاطب هدف اهمیت دارد با مشتری صحبت میکنم. این باعث میشود به فرهنگ واژگان مشترکی با مشتری برسم.
خوب است یکی از پروژههای طراحی بسته بندی خودتان را که معتقدید با روش درست دریافت بریف به ثمر رسیده است، برای همراهان پکباز شرح دهید.
بگذارید درباره پروژه طراحی پاکت نکتار میوه شادلی صحبت کنم. این محصول قرار بود در پاکت های تتراپک به بازار عرضه شود. در بریف پروژه ذکر شده بود که مخاطب هدف این محصول نوجوانان و جوانان هستند. همین جمله کل مسیر ایده پردازی و طراحی را برای من روشن کرد. تصمیم گرفتم در طراحی این بسته بندی از مسیر استاندارد و از پیش تعیین شدهای که برای طراحی پاکت آبمیوه وجود دارد خارج شوم. همانطور که میبینید در این طرح ها خبری از تصاویر طبیعی میوهها یا تصویرسازی رئال از میوه ها نیست.
شروع کردم به بررسی و کشف سبک زندگی نوجوانان و جوانان امروزی. دیدم عواملی مانند تحرک، سرزندگی، ورزش و گوش دادن به موسیقی و ترانه، در سبک زندگی این گروه سنی بیشتر به چشم میآید. ویژگی مهم دیگر نوجوانان تابوشکنی است. آنها دوست دارند خارج از چهارچوبهای معمول زندگی حرکت کنند. تصمیم گرفتم در طراحی بسته بندی طعمهای متنوع نکتار میوه شادلی داستان اینها را به تصویر بکشم.
چهرههایی طراحی کردم که نمایانگر شادابی و سرزندگی بودند. برای هر طعم از نکتار، چهرهای جداگانه طراحی کردم و هر چهره را با اِلِمانهایی از ورزش و موسیقی و میوه ترکیب کردم. در طراحی ها از رنگهای متنوع و تمپلات استفاده کردم. در سبک طراحی ها از سبک کوبیسم در نقاشی وام گرفتم. البته تا حد زیادی آن را مهار کردم تا تصاویر همه فهم باشند. زیرا وقتی برای یک محصول اف ام سی جی (FMCG) بسته بندی طراحی میکنیم باید حواسمان باشد که این محصول مورد استفاده گروههای زیادی از جامعه قرار میگیرد. بنابراین طراحی بسته بندی تا جای ممکن باید همه را راضی نگه دارد.
کاملن مشخص است که این پروژه توسط یک طراح باتجربه و بر اساس یک بریف درست شکل گرفته و به نتیجه رسیده است. میدانم که علاوه بر موفقیت در بازار، در عرصه مسابقات و جشنوارهها هم موفق بوده است.
بله این بسته بندی، جایزه اول مسابقه دوسالانه بسته ها را در سال ۱۴۰۰ بدست آورد. همچنین مدال نقره طراحی بسته بندی را در جشنواره بین المللی A design – که یک فستیوال شناخته شده دیزاین در اروپا است – کسب کرد.
حالا فرض کنیم طراح بریف مناسب را گرفته و بسته بندی را طراحی کرده است. چه پیشنهادی برای ارائه طرح دارید؟
من معتقدم مرحله طلایی یک پروژه طراحی، جلسه ارائه طرح است. هر طراحی روشی دارد. روش من این است که ارائه پرمحتوا و مرتبی را آماده میکنم. برای اتودهای بسته بندی که میخواهم ارائه دهم ماکت سازی میکنم. نمونه خام بسته بندی را میسازم. از آنها عکاسی میکنم و طراح را به صورت فتومونتاژ روی ماکت قرار میدهم. با این کار، مشتری را با تصویر یک بسته بندی واقعی روبرو میکنم. وقتی مشتری ایده نهایی را تا این حد زنده میبیند تحت تأثیر قرار میگیرد. حالا این کار را میتوان با استفاده از نرم افزارهای تریدی یا استفاده از موکاپ نیز انجام داد. فرقی نمیکند. مهم نتیجه کار است.
کار دیگری که حتمن انجام میدهم این است که از مشتری دعوت میکنم به دفتر کار من بیاید و طرح را روی مانیتور خودم به او نشان میدهم تا مطمئن باشم رنگها آنطور که هستند نمایش داده میشوند. اگر امکان برگزاری جلسه ارائه طرح به صورت حضوری نباشد کارها را در جلسه آنلاین ارائه میدهم. مشتری مانیتور من را میبیند و صدای من را میشنود.
در جلسه پرزنت مدیریت میکنم که مشتری ابتدا کدام تصویر را ببیند و بعد کدام را. همچنین در حین تماشای طرحها روند کار را برایش توضیح میدهم و میگویم هر اتود چگونه شکل گرفته یا هر ایده از کجا بیرون آمده است. درباره جایگذاری تک تک المانها و نوشتار صحبت میکنم.
دیدگاه من این است که اگر مشتری ارائه طرح را بدون این توضیحات ببیند و ۵۰ درصد با طرح موافق باشد. در صورت ارائه توضیحات، ۸۰ تا ۱۰۰ در صد با کار موافق میشود. چرا که توضیحات ارائه طراح موجب درک بهتر و ارتباط بیشتر سفارش دهنده با ایده اجرا شده میگردد.
کم کم به پایان این مصاحبه نزدیک میشویم. بد نیست درباره روش ارائه طرح بسته بندی نکتار میوه شادلی هم توضیح دهید تا مصاحبه را با یک مثال واقعی درباره روش پرزنت به پایان ببریم.
این پروژه در یک بازه دو سه ماهه به نتیجه رسید. در این بازه ما دستمایه دیزاین را پیدا کردیم. اتود زدیم. بعد اتودهای رنگی زدیم. برای هر طعم نکتار میوه رنگمایه مشخصی را درنظر گرفتیم. سپس برای جلسه ارائه طرح نهایی، ماکت سازی کردیم و با استفاده از Sample Maker ماکت ها را به صورت واقعی ساختیم. طوری که مشتری به صورت ملموس و واقعی بسته بندی را در دست بگیرد.
توی طرح آقای اسلام پرست، استایل زندگی یک جوان پرشور موج میزنه. احسنت به این خلاقیت و ممنون از نویسنده بابت این گزارش جذاب